خوشحالم
خوشحالم که تو این هفده سال که از خدا عمر گرفتم تا حالا عاق پدر و مادر نشدم و همیشه سر نماز واسم دعا می کنن
خوشحالم که خونواده ای دارم که هیچ وقت تو مشکلات تنهام نمیزارن و به هر قیمتی که شده منو از تو آمپاس در میارن
خوشحالم که سفره ای که پهن می کنیم برکت توشه و با اسم اون بالایی شروع می کنیم و با شکرش تموم
خوشحالم که شونه هام واسه گریه یه تکیه گاهه و همه باهام راحتن و درد دل می کنن
و بالاخره خوشحالم که دوستای مجازی ای دارم که آبجی و داداش صداشون می زنم و با این که ممکنه اونا دل چندان خوشی از من نداشته باشن اما من با دنیا عوضشون نمی کنم
منبع:ذهن پریشان خودم
+ نوشته شده در جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۲ ساعت 10:44 توسط محمدرضا
|
سلام