کمی سیاسی

نگرانی‌های آقای دلواپس
دست دادن که مهم نیست!


آیدین سیارسریع (روزنامه ایران)


داشتم به محل کارم می‌رفتم که در راه دلواپسی را دیدم که غمگین و افسرده درکنج عزلت نشسته بود و هر 15 ثانیه یک بار فریاد می‌کشید. شاید باورتان نشود ولی دلواپس‌ها هم نیاز به محبت دارند، گاهی باید دست نوازشی به سرشان کشید و بغلشان کرد، حتی برایشان هدیه خرید. من که یکی از اصول زندگی‌ام همیشه اعتقاد به گفت‌و‌گو و همدلی بوده خودم را به دلواپس رساندم و گفتم: عزیزم، چرا غمگینی؟ دیدم چیزی نمی‌گوید و فقط با ناراحتی به من نگاه می‌کند. گفتم: حدس می‌زنم نگران مردم و کشور هستی. با سر تأیید کرد. گفتم: از اینکه میانگین سن اعتیاد در کشور به 20 سال رسیده ناراحتی؟ سرش را که میان دستانش گرفته بود به نشانه «نه» تکان داد. گفتم: افزایش 15 درصدی مرگ و میر زنان در اثر سوءمصرف مواد مخدر نگرانت کرده؟ باز هم سرش را تکان داد و گفت نه. چنان نگاه عاقل اندر سفیهی بهم کرد که خودم خجالت کشیدم. فوراً گزینه بعدی را مطرح کردم و گفتم: آلوده بودن مواد غذایی، آب معدنی‌ها، میوه‌ها و سبزی‌ها، هوا، خاک، آب و آتش روح لطیفت را آماج تیر غم کرده؟ باز هم گفت نه! توی دلم گفتم ای تیرم به غمت اصابت کنه، چه مرگته آخه! با این حال سعی کردم به اعصابم مسلط باشم. پیش خودم گفتم حتماً این مشکلاتی که تا الان مطرح کردم مسائل بی‌اهمیتی بوده و جزو دغدغه‌های عده قلیلی از مردم بوده و دلواپسان را معمولاً مشکلات بزرگتر و در ابعاد ملی ناراحت می‌کند. گفتم: فهمیدم برای چی ناراحتی. قهرمانی تیم فوتسال بانوان در آسیا! درسته؟ سرش را جوری تکان داد که تفسیرش می‌شود: آره ولی الان به خاطر اون ناراحت نیستم. گفتم: برجام؟ گفت نه! گفتم: پس چته؟ محکم زد توی سرش و همین‌طور که اشک می‌ریخت بریده بریده گفت: دست... دست! گفتم: دانشجوها باز دست زدن؟ گفت: نه. گفتم: کنسرت؟ گفت: نه. گفتم: دست بیگانه از آستین عوامل غرب؟ باز گفت: دست دست! دستانم را نزدیک هم گرفتم و گفتم: من دست بزنم؟ گفت: دست دادند! چرا نمی‌فهمی؟ دوزاری‌ام افتاد و گفتم: هاااان... اون قضیه رو میگی. مهم نیست که! گفت: مهم نیست!!؟ گفتم: آره بابا. دست دادن مهم نیست، مهم اینه که آدم پا نده. عصبانی شد. تشت آب یخ را گذاشتم کنارش، گفتم بنشین بر لب تشت و گذر عمر ببین / کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس!

دربی 81

 

 

 

 
از آزادى خبر رسيده كه
 
  
پرويز مظلومى هنوز داره دفاع ميچينه

 

 

پلیس راهنمایی و رانندگی اعلام کرد بعد از دربی ترافیک در اتوبان همت شدید است
 
گفته میشه استقلالیا از اتوبوس اومدن پایین هنوز دارن دفاع میکنن
 
 
خبر رسیده استقلالیا رفتن تو رختکن به دفاع ادامه میدن
 
 
داشتم جدول حل میکردم نوشته بود شانس هفت حرفی ..
 
 نوشتم  استقلال
 
 
سيستم استقلال:
دفاع وسط چپ
دفاع وسط راست
دفاع خيلي وسط چپ
دفاع خيلي وسط راست
دفاع راست
دفاع خيلي راست
دفاع چپ
دفاع خيلي چپ
دفاع كمي جلوتر راست
دفاع كمي جلوتر چپ
 
 
 
طی حکمی از جانب رییس جمهور 
 
  
پرویز مظلومی وزیر دفاع شد.
 
 
 
ممد نوشت: فارق از نتیجه ی دربی ، این بازی به یکی از به یاد ماندنی ترین دربی های تاریخ تبدیل میشه . دیدیم که بر خلاف بازی های قبلی چقدر بازیکنا با هم رفتار خوبی داشتن و با هم صمیمی بودن . تو خیلی از صحنه ها که انتظار میرفت بازیکنا با هم درگیری داشته باشن ، یه رفتار جوانمردانه ، با فرهنگانه و در شان یک ایرانی انجام می دادن.پرسپولیس هم یه بازی کاملا تماشاگر پسند ، هجومی و تکنیکی رو به نمایش گذاشت(خخخ طارمی از وسط زمین همه رو دریبل زد ، رامین رضاییان هم که ناجور داشت بازیکنا رو جا میذاشت ، ممد انصاری هم این اواخر خیلی عالی بود) و اگه استقلال رحمتی رو نداشت 6 تا دیگه هم میخورد . یه دونه موقعیت هم که اومد رو دروازه پرسپولیس و گل شد.از اون به بعد هم دیگه یک سره دفاع کرد و واقعا هم حق پرسپولیس برد با اختلاف زیاد بود خخخخ
در آخر هم دم تماشاگرای هر دو تیم گرم که یه مراسم خیلی با شکوه رو تو دقیقه 24 واسه مرحوم نوروزی برگزار کردن.رفتار خوب بازیکنا و این بزرگداشتی که برای نوروزی داشتن مطمئنا به یاد ماندنی تر از نتیجه و کیفیت فنی بازی بود و همین چیزاس که فرهنگ و جنبه ی ایرانی رو نشون میده.امیدوارم همیشه ایرانی بمونیم.

عاشورای حسینی

ديگر بر حسين نمي گريم
‎چرا كه او يافت آنچه را مي بايد مى يافت. غبطه ميخورم به سربلندى و سرافرازى اش، به درجه عشق و شهود و تسليم اش ، به آزادگى اش و به شاگرد اولى اش در كلاس بشريت...
مى گريم برحال خويش كه گم گشته ام در پس كوچه هاى منيت و خود شيفتگى و عادت كرده ام به اسارت كبر و غرور!
واى بر من كه سالها شنيدم از پرنده اى كه عاشقانه و والهانه پركشيد بسوى بالاترين درجات تعالى و الوهيت و من تنها بر رفتن مظلومانه پرنده اشك ريختم و فراموش كردم درسى را كه بايد مى آموختم از اين پرواز ! و فراموش كردم كه بايد بخاطر مى سپردم راه را و ياد مى گرفتم پرگشودن را از اين والاترين معلم عشق و آزادگى! فراموش كردم كه من هم بال و پرى دارم به وسعت عشق و تكليفى به نام حسينى شدن ، حسينى زيستن و حسينى رفتن ...
عاشورای حسینی تسلیت باد